Obrazy na stronie
PDF
ePub

ای فرزند تو همیشه با منی و هر آنچه از آن منست زان تست بایست شاورمانی کرو و خوشوقت بود زیرا که بر اور تو مرده بود وزیست کرد و کم . شده بود یافت شد

که

توانم

باب شانز و هم

[graphic]

که چون

بعد

و دیگر شاگردان خویش را فرمود که شخصی بود توانکر و ناظری داشت که در حق او بنر و وی شکایت میبردند که این اموال تو را پراکنده میساز و پس او را طلب نموده گفت چیست این سخنانی درباره تو میشنوم محاسبه خود را باز وه که ممکن نیست که ما بعد امر نظارت بتو تفویض شود آن ناظر با خویش اندیشید که چه سازم چون مولای من نظارت را از من گیرد نه کار کندن کل را کرد و نه از خجالت سئوال نمودنرا * و بدرستی یافتم م هنگامی که از نظارت معزول شوم مرا در خانهای خویش راه دهند پس هر یک وام داران مولای خویش را پیش خوانده نخستین را ه پرسید که بمولای من چند بدهکاری " او گفت که صد پیمانه روغن گفتش نتجت خود را گرفته بنشین بزوری پنجاه مرقوم کن ازین بدیگری گفت تو را چند باید داد گفت صد پیمانه کندم با دی گفت بگیر سند خود را و هشتار نویس " و آنجناب ناظر خاین را بسبب کار عاقلانه اش ستوده فرمود که ابنای روزکار ور صفت خویش ه و انا قراند از ابنای نور ومن" شمارا کویم که از دولت نا صواب خویش دوستان برای خویش مهیا کنید که تا چون چون ذلیل شوید امکنه جاورانی جا دهند و آنکس که در شبی قلیل معتمد است نیز در چیز کثیر معتمد است و خاین در قلیل نیز در شما دولت نا صواب را امین نبودید کیست خاین آنکه دولت با صواب را بشما سیار و وچون شما در مال دیگری امانت بجا نیاوردید کیست که مال شمارا بشما گذارد و نشاید که ملازمی دو

۱۰ شمارا در

H

است چون

*

كثير

۱۴

مولی را خدمت کند زیرا که یا یکی را دشمن دارد در یکری را دوست یا آنکه یکی را مصاحب باشد و تحقیر دیگری نماید پس نمی توانید که ممونا را بنده کسی نمود و فریسیانی که زر دوست بودند تمام ر تمام

خدارا وہم

[ocr errors]

*

این سخنان را شنیدند و او را تمسخر مینمودند و ایشانرا گفت که آنان هستید که در نزد خلق خود را مصفی مینمائید لیکن از دلهای شما خدا آگاهست که آنچه نزد خلق مطلوبست آن نزد خدا مبغوض است و شریعت و پیغمبری بود تا یحیی والحال بشارت داره میشود بملکوت خدا و هرکس بسعی در آن در می آید و آسانتر است آسمان و زمین را زایل شدن از جا تا آنکه نقطه از شریعت زایل شود و هر کس که طلاق دهد زنی را که زان اوست وکیرو ویگریرا زانیست و هر آنکس که آن زن مطلقه را کیر و نیز زانیست و صاحب مکنتی بود که پیوسته سرخ و حریر پوشیدی دهر روز سرور وعیش منعمانه نمودی و مفلسی بود لعاضر نام که با بدن مقروح بر آستانش افتاده بود و پيوسته نیازمند بود که سیر شود از لقمهائی که از خوان صاحب دولت می افتاد و سکان آمده زبان بر زخمهای او می مالیدند و چنین شد که آن فقیر را مرک دریافت و ملایکه او را تا بپهلوی ابراہیم ۲۳ بروند و آن غنی نیز مرد و بخاکنش سپردند ودر جهنم چون جہنم چون بعقوبت گرفتار میبود چشمهای خود را کشوره ابراهیم را از دور دید و در پهلویش لعاضر را * وخروش بر آورده گفت که ای پدر من ابراهیم بر من نما و بفرست لعاضر را که سرانگشت خود را در آب نموده زبانم را خنک کرداند زیرا که درین شعله معدم . پس ابراهیم گفتش که امی فرزند یاد آر از آنکه تو در ایام حیات چیزهای نیک را بخور تصرف نمودی و چنین بود مر لعاضر را بلاها پس اوست حال در تسلی و تو عذاب و علاوه بر این همه میانه ما و شما دره عظیم است که تا کسانی که خواهند از اینجا عبور نموده بنرو شما آیند نتوانند و نه

[ocr errors]

*

[graphic]
[ocr errors]

آن کسانی که آنجا هستند توانند بنز و ما آیند گفت پس ای پدر از تو استدعا مینمای که تو او را بخانه م که تو او را بخانه پدرم فرستی ، زیرا که پنج برادر که مراست آگاه سازد که مبادا آنها نیز باین مکان عذاب در آیند ابراہیم او را فرمود که موسی و پیغمبرانرا دارند از آنها بشنوند گفت فی ای پدر من ابراهیم بدرستی که در صورتی که یکی از مرده کان بر ایشان در آید تایب شوند باز فرمود در صورتی که موسی و پیغمبران را نکروند چنانچه از مروه کان ہم کسی بر خیزد نخواهند میل نمود

عرض

*

باب بند ہم

*

و فرمود شاکر و افرا که لا بد است از آمدن چیزهای نا ملایم و وای بر آنکس که بوساطتش بوجود آید و بهتر است او را که سنگ آس بکرون او آویخته بدریاش در اندازند از آنکه یکی ازین اطفال را به لغزش در آرد از خود احتر از نما و چون برادرت با تو خطا نماید متنبه ۲ اش ساز و چون توبه نماید به بخش او را * و چنانچه در روزی هفت مرتبه نسبت بتو تقصیر نموده و روزی هفت کرت بسوی تو آمده ه گوید که توبه میکنم هر آینه تو راست آمرزیدنش * وحواریان بخداوند کردند که زیاده کردان ایمان ما را خداوند فرموده چنانچه شما ایمان را بقدر وانه فرولی میداشتید هر آینه هرگاه باین درخت افراغ گفتید کنده و در دریا نشانده شو اطاعت میکرد و از شما کیسـ که داشته باشد غلامی که خویش نماید یا بچراند و چون از کشت باز آید آماده ن کویدش که بیا بنشین " و نگویدش که چیزی برای آشامم آ کن و کمر در خدمتم بسته تا آنکه بخورم و بیا شاهم بسته تا آنکه بخورم و بیا شاهم و بعد از آن تو خود بخور و بیا شمام آیا که ممنون شود از غلام له آنچه فرموده است بجا آرد مظنه ندارم و همچنین است شما را چون آنکه مقرر شده است کنید بکوشید که ما بنده کانی بی منفعت هستیم زیرا که آنچه برما واجب

می

الان

10

شهر

بود کردنش همانرا کردیم و هنگامی که در راه اورشلیم سیر مینمودند ا چنین که از میانه عمریه و جلیل عبور نمود و چون در قریه از قراء در آمده وه نفر مبروص او را استقبال نموده از دور ایستادند وایشان صدا را بلند کرده گفتند که ای عیسی مخدوما برما ترحم فرما پس نظر انداخته فرمود که رفته خود را بکاهنان نشان دهید و بوقوع رسید که در هنگام رفتن ایشان پاک کردیدند و یکی از آنها چون دید که شفا یافت باآواز بلند حمد کنان برگشت * و او را شناگویان برپا افتاد و آنکس سمری بود و عیسی جواب داده فرمود که آیا پاک نشدند ۱۸ وه تن پس کجایند آن نه تن دیگر • آیا یافت نشدند کسانی که بر کردند و حمد کنند خدا را جز آن غریب " پس او را گفت که خیز ورد که ایمانت تو را رهانید و چون فریسیانش پرسیدند که کی در آید ملکوت خدا ایشان را جواب داده فرمود که ملکوت خدا با نگاهبانی نیاید و خواهند گفت که اینک اینجا و همانا آنجاست زیرا که ملکوت خدا شمار است در درون * و فرمود شاگردان را که ایا می آید که آرزو کنید ۲۳ که بینید روزی از روزهای فرزند انسانرا و نشاید که بینید و بشما خواهند گفت که اینک اینجا و اینک آنجاست بیرون نروید و نیفتید در عقت او زیرا چون برق که از طرف آسمان نمودار شده تا طرف و یکم و رخشان شود چنین خواهد بود فرزند انسان نیز در روز خود لیکن بایدش اول که بسیار عذاب کشیده و ازین طبقه خواری یابد و چنانچه در ایام نوح شد همان قسم نیز در ایام فرزند انسان خواهد بود میخوردند می آشا میدند زن میبروند شوهر میکردند تا آنروزیکه ۲۰ نوح بکشتی در آمد و طوفان آمده بعد را فرد گرفت و چنانچه در ایام

[ocr errors]

۲۷ *

MA

لوط خوردند و آشامیدند و خریدند و فروختند نشاندند و ساختند در روزی که لوط از سدوم در آمده آتش دکوکرد از آسمان باریدن گرفته. ۲۰ تمامی را در گرفت و چنین خواهد بود در روز یکه فرزند انسان آشکارا شور

[graphic]
[blocks in formation]
[ocr errors]

۳۴ کہ ہلاک

٣١ " در آفروز کسی که بر بام باشد و اسبابش در خانه برای گرفتنش نزول نکنید و آنکس که در کشت است نیز رجعت ننماید یاد آرید زن لوطرا " وهر آنکس که خواهد نکا دارد جان خود را هلاکش کنید و آنکس پلاک کند آن را حیاتش دهد " ومن شما را میگویم که در آن شب ر نفر که بر یک سریر باشند یکی گرفته در یکسر می گذاشته شود و خواهند بور دو زن که آس نمایند که یکی گرفته در یکری گذاشته خواهد شد * ورد نفر در کشت خواهند بود که یکی زانها دستگیر و دیگری رستگار خواهد شد * ایشان گفتندش کجاست یا خداوند او فرمود که هرجا که مردار افتاد کرکس با جمع کردند

دو

[graphic]
[ocr errors]

باب ماجد ہم ا و بر ایشان مثلی آورد باین مضمون که سزاوار است که همیشه دعا کنید و کلال نیابید و گفت که قاضی در شهری میبود نه از خدا ترس ونه از مردم شرم میکرد وجود بیوه در آن شهر که پیوسته بنروش پیوسته آمده میگفت که انتقام مرا از خصم من بكبير " ومدتی نخواست لیک بعد بخود اندیشید که هرچند که نه از خدا ترس و نه از خلق شرم دارم لیک چون این بیوه پر مصرع است بدارش رسم که از کثرت 1 آمدنش مبادا و ماغم عاقبت پریشان شود « خداوند فرمود که بشنوید آنچه آن قاضی نا راست گفت و آیا نیست خدا که برای برگزیده کان که شب و روز او را خوانند انتقام کشد و هر چند تأخیر کند و من شمارا میگویم که بزودی از برای آنها انتقام خواهد کشید و آیا چنین است ۱ که چون فرزند انسان آید ایمان را بر زمین خواهد یافت و بر کسانی که بر خود اعتماد میداشتند که نیکو کارانند ودیگر انرا بحقارت می فکرند این مثل را زد که بقصد نماز کفارون دو نفر یکی فریسی د دیگری باج خواه بهیکل روان شدند و فریسی ایستاده اینگونه ضمیرش دعا مینمود که خدایا تو را حمد میکنم که نیستم چون دیگران

در

« PoprzedniaDalej »