Obrazy na stronie
PDF
ePub

قنطار دیگر سود یافته ام (۲۱) پس خداوند وي ويرا گفت که اي ملازم نيك نهادِ متدین آفرین بر تو که بر چيزهاي اندك امين بودی پس بر چيزهاي بسيارت خواهم گماشت در خوشنودي خداوند خود داخل شو (۲۲) پس آن که دو قنطار گرفته بود پیش آمده گفت خداوندا دو قنطار بمن

دادي اينك جز آنها دو قنطار دیگر تحصیل نموده ام (۲۳) پس خداوند وي

[ocr errors]

وي را گفت اي ملازم نيك نهادِ متدین آفرین بر تو كه بر چيزهاي اندك امين بودي پس بر چيزهاي بسيارت خواهم گماشت در خوشنودي خداوند. خود داخل شو (۳۴) پس آن که یک قنطار گرفته بود پیس آمده گفت اي آقاي من چون تورا میشناختم که مردِ زشت نهادي که جائي که نگاشته ميدروي و از آنجا که نه افشانده جمع مينمائي (٢٥) پس خوف نموده رفته و قنطار تورا در زمین پنهان نموده ام اينك مال تو حاضر است پس آقایش وی را جواب داده گفت که اي ملازم شرير و بي کاره تو ميدانستي که ميدروم از آنجا که نگاشته ام و جمع مینمایم از آنجا که نپاشیده ام (۲۷) پس میبایست که تو زر مرا نزد صرافان مي گذاشتی که آمده مال خویش را با سود یافتمي ((۲۸) بنابراین آن قنطار را از وي گرفته

(۲۶)

من

به آن که ده قنطار دارد تسلیم نمائید (۳۱) چه به هر کس که دارد داده خواهد شد و زیاد خواهد گشت و آن کس که ندارد آنچه داشته باشد نيز از وي گرفته خواهد شد (۳۰) و آن ملازم بي منفعه را در ظلمت خارجی اندازید که در آنجا گریستن و فشار دندان خواهد بود (۳۱) و چون فرزند انسان در

*

جلال خود خواهد آمد با جميع ملائکه مقدسه بر كرسيء بزرگيء خود قرار

C

خواهد گرفت (۳۲) همدگی قبائل نزد وي جمع خواهند گشت و آنها را از همدیگر جدا خواهد نمود چنانکه شباني ميشها را از بزها جدا نماید (۳۳) پس میشها را بر راست و بزها را بر چپ خود ایستاده خواهد نمود * (۳۴) آنگاه به اصحاب یمین خواهد گفت اي برکت یافتگان پدر من بیائید

ملك

و آن مملکت را که از ابتداي عالم بجهة شما مهیا شده بود تصرف نمائید (۳۵) زیرا که من گرسنه بودم طعامم دادید و تشنه بودم سیرابم نموديد و بي کس بودم پناهم دادید (۳۶) و برهنه بودم مرا پوشانیدید و رنجور بودم عیادتم نمودید و در زندان بودم نزد من آمدید (۳۷) آنگاه آن عادلان او را در جواب خواهند گفت خداوندا کي گرسنه ات دیدیم و طعامت دادیم دادیم یا تشنه و سیرابت نمودیم (۳۸) و كي تورا بي کس دیدیم و پناه داديم يا عريان بودي پوشانیدیم (۳۹) یا گي تو را مریض و محبوس دیدیم و نزد تو آمدیم (۴۰) پس مَلِكَ آنها را جواب خواهد گفت که بدرستی که بشما میگویم که هر چه با یکی از کوچکترین این برادرانِ من بعمل آوردید آن را بمن کردید * (۴۱) پس به اصحاب شمال خواهد گفت که اي ملاعين از نزد من بروید در آتش

W

ابدي كه بجهة شيطان و سپاه وي مهیا شده است (۱۴۲) زیرا که گرسنه بودم تغذیه ام ننمودید و تشنه بودم سیرابم نکردید (۴۳) و بي کس بودم پناهم ندادید و برهنه بودم نه پوشانیدید و بیمار و محبوس بودم عیادتم نکردید (۱٥) پس آنها نیز جوابش خواهند داد که خداوندا کی تورا گرسنه یا تشنه یا بی کس یا برهنه یا بیمار یا محبوس مشاهده نمودیم که تو را خدمت نکردیم (۴۵) پس آنها را جواب خواهد داد که بدرستي که بشما میگویم که آنچه نسبت به یکی از این کوچکترینها بعمل نیاوردید با من نیز عمل

نیآوردید (۴۲) و آنها در عذاب ابدي خواهند رفت و عادلان در حیات ابدي

باب بیست و ششم مشتمل

هفتاد

بر و پنج آیه

(1) چون عيسي مجموع این سخنان را بانجام رسانید پس شاگردان خویش را فرمود (۲) آگاه اید که بعد از دو روز عید فصح است و فرزند انسان بجهة

مصلوب گشتن تسلیم خواهد گشت * (۳) و در آن اوان رؤساي كهنه نویسنده گان و مشائخ آن قوم در دیوان خانه رئیس کهنه که قیافا نام داشت

جمع گردیدند (۴) و مشورت کردند که عیسی را بحيله بچنگ آورده بقتل

*

و

[ocr errors]

رسانند (ه) لیکن گفتند ده در ایام عید نشود مبادا که شورشي در میان خلق بر پا گردد * (1) و هنگامي که عیسی در بیتِ عَنِیاه در خانه شمعون ابرص میبود (۷) ضعیفه با شیشهء عطر گرانبها در حالتی که نشسته بود نزد آمده بر سر وي ريخت (۸) و شاگردان وی این را دیده مکدر شده گفتند چرا چنین اصراف نموده شد (۱) ممکن بود که این عطر را بمبلغ خطيري فروخته و بفقرا بخشیده شود (۱۰) عیسی این معنی را در یافته بایشان فرمود

وي

بجا

که چرا این ضعیفه را مصطرب میدارید و حال آنکه عمل نيکوئي با من آورده است (۱۱) بدرستي که فقرارا همیشه با خود دارید لیکن مرا همیشه با خود ندارید (۱۲) و این زن این عطر را که بر بدنم مالیده است بجهة دفنم نموده است (۱۳) بدرستي که بشما میگویم که در تمام جهان در هر جایی که ندا باین مژده کرده خواهد شد این عمل این ضعیفه نیز بجهة یادداشت

[ocr errors]

او مذکور خواهد شد * (۱۴) آنگاه یکی زان دوازده نفر که به یهوداه اسکريوطي مسمي بود نزد رئیس کهنه رفته (۱٥) گفت مرا چه خواهید دادن که او را

M

[ocr errors]

بشما تسلیم نمایم ایشان سي پاره نقره بجهة وي مقرر نمودند (١٦) و از همان وقت در جستجوي فرصت میبود که او را بآنها سپارد * (۱۷) و روز اول از عید فطیر شاگردان عيسي نرد وي آمده گفتند در کجا اراده داري که فصحرا مهیا سازیم که تناول نمائي (١٨) گفت بشهر رفته فلان شخصي را بگوئید که استاد میگوید که زمان من نزديك است و فصح را با شاگردان خود نزد تو صرف خواهم نمود (19) و آن شاگردان چنانچه عيسي ایشان را فرموده بود عمل آوردند و فصح را مهیا نمودند * (۲۰) و چون شبانگاه رسید با آن دوازده شاگرد خود بنشست (۲۱) و در اثنای خوردن آنها ایشان را فرمود که بدرستي که بشما میگویم که یکی از شما مرا خیانت خواهد نمود (۲۲) پس گشته هر يك از آنها با وی شروع بسخن نموده گفت خداوندا آیا من باشم (۳۳) در جواب فرمود آن که دست را با من در قاب فرو میکند

بغایت مهموم

[ocr errors]

او مرا تسلیم خواهد نمود (۳۴) بدرستی که فرزند انسان چنانچه بجهة وي مقرر شده است میرود لیکن واي بر آن کس که فرزند انسان بواسطهء

[ocr errors]

شدي

وي تسليم کرده شود که بجهة وي اسهل بودي که زائیده نمي (۲٥) پس تسليم نماينده وي يهود اه جواب داده گفت ربي آيا يهوداه من باشم

روز

شتافتند

فرمود که تو خود گفتي * ((٢٦) و در آن ساعت که میخوردند عيسي ناني را گرفته شکر نموده پاره کرد و بان شاگردان داده فرمود که بگیرید و بخورید که این بدن من است (۳۰) پس جام را برداشته شکر نموده بآنها داد و فرمود که همه از این بیآشامید (۲۸) که خون من است اين يعني خون پیمان نو که بجهت آمرزش گناهان بسیاری ریخته میشود (۳۱) لیکن بدرستي كه بشما میگویم که بعد از این از دختر رز نخواهم نوشید تا آن که در ملکوت پدر خود آنرا با شما تازه بیآشامم * (۳۰) و بعد از ترنم تسبیح بیرون بسوي کوه زیتون (۳۱) آنگاه عیسی ایشانرا فرمود که شما در این شب تمامي نسبت بمن لغزش خواهید یافت زانرو که نوشته شده است که شبانرا خواهم زد و گوسفندان گله متفرق خواهند گشت (۳۲) و پس از برخاستن خود پیش از شما بمرزوبوم جلیل خواهم رفت (۳۳) که پطرس او را در جواب گفت که چنانچه همه در بارهء تو لغزش یابند من هرگز لغزش نخواهم یافت (۳۴) عيسي ويرا فرمود بدرستي که بتو میگویم که در این شب قبل از بانگ نمودن خروس سه مرتبه مرا انکار خواهي نمود (۳۵) پطرس ویرا گفت که اگر چه مرگ من با تو ضروري گردد لیکن هرگزت انکار نخواهم نمود و تمامي شاگردان نیز چنین گفتند * (۳۶) آنگاه عيسي بموضعی که به گتسمان مسمي آمده شاگردان را فرمود که شما در اینجا بنشینید تا من در آنجا رفته نماز گذارم (۳۰) و پطرس و دو فرزندِ زِندِي را با خود برداشته شروع نمود شدن و بي حال گشتن (۳۸) آنگاه ایشانرا فرمود که جان من تا بمرگ

[ocr errors]

بمقالم

090

بیغایت محزون است در اینجا بوده با من بیدار باشید (۳۱) و اندكي

پیش رفته بر رو افتاده و در دعا گفت اي پدر من اگر ممکن باشد این جام از من بگردد لیکن نه چنانچه خواهش من است بلکه چنانچه خواهش تُست (۴) پس نزد شاگردان آمد و ایشانرا در خواب ملاحظه نموده بپطرس فرمود که آیا نمی توانستید که یک ساعت با من پاس نمائید (۴۱) پاسبان شوید و دعا نمائید تا در تجربه نیفتید بدرستي که روح راغب است لیکن ضعیف است (۴۲) و باز مرتبهء دویم رفته دعا نموده گفت اي پدر مر

جسم

من

اگر ممکن نیست که این جام از من بگردد مگر آنرا بیآشامم بر حسب ارادهء تو بشود (۹۳) و پس آمده باز آنها را در خواب یافت زانرو که چشمان ایشان از خواب گران بود (۱۹۴) پس آنها را رها نموده بار سيوم رفته دعا نمود و گویا شد به همان کلمات (٥٥) آنگاه نزدِ شاگردان خود آمده آنها را فرمود كه الحال باقي وقت را بخوابید و استراحت نمائید زیرا که آن ساعت نزدیک است که فرزند انسان بدست عاصیان تسلیم گردد (۴۶) برخیزید برویم اینک آن که مرا تسلیم مینماید نزدیک است * (۴۷) و هنوز در گفتگو مي بود که ناگاه یهود اه يکي زان دوازده نفر با جمع بسياري از جانب رؤساي كهنه و مشائخ آن قوم با شمشیرها و چوبها آمدند (۴۸) و تسلیم کنندهء او ايشانرا نشاني داده گفته بود آن کس را که ببوسم همان است محکم بگیریدش (۴۹) و در ساعت نزد عيسي آمده گفت سلام ربی و او را بوسید (ه) پس عيسي او را فرمود اي عزيز بچه سبب آمدهء آنگاه آنها آمده دست بر عيسي افکنده او را بگرفتند (٥١) كه اينك يكي از آنان که با عیسی بودند دست کشاده شمشیرِ خود را کشیده و غلامِ رئیس کهنه را زده گوش او را برید (٥٢) آنگاه عيسي او را فرمود که شمشیر خود را در غلافش نما زانرو که تماميء آناني که شمشیر گیرند بشمشیر کشته خواهند گشت (۵۳) آیا تصور مينمائي که الحال استطاعت آن ندارم که بیدر خود استغاثه نمایم که زیادتر از دوازده جوق از ملائکه حاضر گرداند (۵۴) لیکن در این صورت بچه نهم آن

« PoprzedniaDalej »