Obrazy na stronie
PDF
ePub

باب یازدهم مشتمل بر نوزده (آیه

عصا بمن (1) و نَئِي چون و قربانگاه و عبادت کننده گاني را که در اویند به پیما (٢) و قصر بيرون هيكل را بگذار و نه پیما آنرا که بقبائل داده شد و شهر مقدس را چهل و دو ماه

داده شده و امر شد که برخیز و هیکل خدا

*

پایمال خواهند نمود پلاس پوشیده یک هزار و دویست و شصت روز اخبار نمایند (۴) اینها دو درخت زیتون و در چراغدان اند که نزد خداي زمین ایستاده اند (ه) و اگر کسی خواهد که آنها را ضرر رساند آتشی از دهن آنها بیرون می آید و دشمنان آنها را فرو میگیرد که اگر کسی خواهد که آنها را ضرر رساند هم چنین باید که شود (1) و اینها قدرت بر بستن آسمان دارند که در ايام نبوت آنها باران نبارد و قدرت بر آبها دارند که آنها را بخون مبدل نمایند و زمین را بہر قسم مصیبت گرفتار نمایند هر وقت که خواهند * (۷) و چون شهادت خود را با تمام رسانند آن حیوان که از گود بي پايان بر می آید با آنها خواهد آنها دست خواهد یافت و آنها را بقتل خواهد رسانید (۸) و

(۳) و دو شاهد خود را قدرت خواهم بخشید که

كشته

جنگید و بر

بر

[ocr errors]

مردارهای آنها در میدان آن شهر بزرگ که معنا بسدوم و مصر مسمي ميشود جائی که خداوند ما مصلوب شد خواهد بود * (۱) و خلقي از قومها و قبیله ها و زبانها و اصناف مردارهاي آنها را سه روز و نیم خواهند دید و نخواهند گذاشت که نعشهاي آنها در قبور مدفون شود (۱۰) و ساکنان زمین آنها سرور خواهند نمود و شادمان خواهند گشت و بجهت یکدیگر هدیه ها خواهند فرستاد زانرو که این دو نبي ساکنان زمین را عذاب می رسانند و بعد از آن سه روز و نیم از خدا روح حیات در آنها در آمده پایهای خود ایستادند و بینندهگان آنها را خوفِ عظيمي فرد گرفت (۱۲) و آواز بلندي را از آسمان شنیدند که آنها را گفت باین سو بالا آئید پس در ابر بآسمان صعود نمودند و دشمنان آنها آنها را میدیدند (۱۳) و در همان ساعت صعود

(11)

بو

صور

*

زلزله عظیمی واقع شد که ده يك از شهر خراب شد و هفت هزار نفر آن زلزله هلاک شدند و باقي مخوف گشته خداي آسمان را ستایش نمودند * (۱۱۴) و واي دویم درگذشت و الحال واي سيوم مي آيد * (١٥) و فرشته هفتم دمید و صداهاي بلند در آسمان بلند شد که ممالک دنیا از خداوند ما و مسیحش شده است تا ابدالاباد سلطنت خواهد نمود * (١٦) و آن بیست و چهار بزرگ که بر تختهاي خود نزد خدا نشسته اند بر رویشان افتاده خدارا ستایش نمودند (١٧) و گفتند شکر میکنیم تورا خداوند خداي قادر علي الأطلاق که هستي و بودي و خواهی بود زانرو که قدرت عظیم خود را گرفته و سلطنت کرده (۱۸) و طوائف غصب آلود بودند و حال آمده است غضب تو و وقت مرده گان تا انصاف شود و مزد دهي بنده گان خودرا از پیغمبران و مقدسان و ترسناکان از اسم تو چه بزرگ و چه كوچك و تا فاسد نمائي مفسدان زمین را * (۱۱) و هیکل خدا در آسمان باز شد و صندوق پیمانش در هیکلش نمایان شد و برقها و صداها و رعدها و زلزله و تگرگ بزرگي واقع گشت *

باب دوازدهم مشتمل بر هفده (آیه

آسمان سر

سر زد

(۱) و علامتی عظیم در زد که زنی پوشیده بود خورشید را و ماه در زیر پایش بود و بر سرش تاجي بود از دوازده ستاره (۲) و آبستن شده از درد زه و عذاب زادن فریاد مي نمود * (۳) و علامتی دیگر که در آسمان بدید آمد که ناگاه اژدهاي بزرگ آتشيني که هفت سر و ده شاخ داشت و بر سرهاي او هفت آفسر میبود (۴) و دمش ثلث كواكب آسمان را جاروب نموده بر زمین ریخت و آن ازدها نزد آن زن که در زادن بود ایستاده که چون زاید بچه اش را فرو گیرد (ه) و زائید بچهه ذكوري را که بعصاي آهنين بر همه طوائف حكم خواهد راند و آن بچه اش را ربوده خدا بنزد و تختش رسانیدند (1) و آن زن گریخت به بیابان و در آنجا مکاني داشت که از شده بود که در آنجا او را يك هزار و دویست و شصت روز

[ocr errors]

خدا معين

*

پرورانند » (۷) و در آسمان جنگ شد که میکائیل با فرشته گانش با اژدها جنگ نمودند و اژدها با فرشته گانش نیز بجنگ در آمدند (۸) لیکن غلبه نیافتند بلکه دیگر در آسمان مکان آنها یافت نشد (۹) و آن اژدهای بزرگ

(11)

افکنده شدند

و مار قدیم که به ابلیس و شیطان مسمي است که تمام مسكونه را میفریبد مطروح شده بر زمین انداخته شد و فرشته گانش نیز با وي (۱۰) و آواز بلندي را شنیدم که در آسمان می گفت حالا نجات و توانائي و سلطنت خدای ما و اقتدار مسیحش بوقوع پیوست زیرا که مدعي برادران ما که بر آنها نزد خداي ما شب و روز ادعا مي نمود بزیر افکنده شد (۱۱) و ایشان بجهت خونِ بره و کلام شهادت خود بر او غالب آمدند و جان خود را دوست نداشتند تا بمرگ (۱۲) لہذا شاد باشید ای آسمانها و ساکنان آنها و وای بر ساکنان زمین و دریا از آنجا که ابلیس با غضب شدید بنزد شما فرود آمده است چه میداند که قليل مدتي را مالك است * (۱۳) و چون اژدها دید بر زمین افکنده شد مزاحم شد آن زن را که بچه نرینه را زائیده بود (۱۴) و دو پر عقاب بزرگ بآن زن داده شد تا که به پرد در بیابان بمقام خود جائي که پرورش یابد در زمان و زمانین و نصف زمان غائب از نظر مار (١٥) و مار در عقب زن چون رود آب از دهن خود میریخت تا آنکه او را سیل فرو گیرد (11) و زمین زن را حمایت نموده بلکه دهن خود را و آن رودي را که اژدها از دهنش ریخت فرو گرفت (۱۷) و اژدها بر آن زن غضب نموده رفت تا با باقی از نسلش که احكام خدا را نگاه میدارند و شهادت عیسی مسیح را دارند جنگ نماید *

زمین

کشاد

که

باب سیزدهم مشتمل بر هجده (آیه

(1) و من بر ريك دريا ايستاده بودم که دیدم حيواني از دريا بالا مي آيد سرو ده شاخ شاخ داشت و بر شاخهاي او ده و بر شاخهاي او ده افسر و بر سرهاي او اسم

که هفت

کفر بود (۲) و آن حيواني را که دیدم شبیه بود بپلنگ و پایهای او چون

پايهاي خرس و دهانش چون دهان شیر بود و اژده ها قدرت و تخت خود و قوتِ عظیم را بوي داد (۳) چنان یافتم که گويا يکي از سرهاي او زخمِ

آن

مهلکی خورد ليكن آن زخمِ مهلك شفا یافت و تمامي زمين را در پي حيوان تعجب فرو گرفت (۴) و آن ازده ها را که قدرت بآن حیوان بخشید پرستیدند و آن حیوان را نیز پرستیدند و گفتند که کیست که مثل این حیوان است و کیست که تواند با او جنگید ((ه) و بوي داده شد که بالفاظ بلندِ کفرآمیز تکلم نماید و تا مدت چهل و دو ماه قدرت [جن] بوي داده شد (1) و دهان خود را بکفر بر خدا کُشاد تا آنکه کفر گوید بر اسمش و بر مسکنش و بر ساکنان آسمان (1) و قدرتي بوي داده شد که با مقدسان جنگ نماید و آنها را زبون سازد و قدرت بر هر قبیله و زباني و طائفه داده شد (۸) و خواهند پرستید او را همهگی ساکنان زمین که اسماي آنها در

بوي

کتاب حیات برده ذبيح از بناي عالم مرقوم نشده است (۱) اگر کسی گوش دارد بشنود (۱۰) اگر کسی اسیر نماید به اسيري خواهد رفت و اگر بشمشیر قتل نماید باید که بشمشیر کشته شود و در اینجاست صبر و ایمانِ مقدسان

*

(۱۱) و حيواني ديگر را دیدم که از زمین بیرون می آمد و چون بره دو شاخ و چون اژدههائي صدا مينمود (۱۲) و تماميء قدرت حيوان سابق را

داشت

در حضور او بفعل مي آورد و باعث است این را که زمین و ساکنانش حیوان اول را که زخمِ مهلکش شفا یافت بپرستند (۱۳) و آن علامات قوي را بجا مي آورد بحدي که پيش روي مردم آتش را از آسمان بر زمین فرود مي آرد (۱۴) و بسبب آن علامتهائي که بوی داده شد که در حضور آن حیوان بفعل آرد ساکنان زمین را میفریبد و امر مینماید ساکنان ارض را که شکلي بجهت آن حیوان که زخم شمشیر را خورد و زنده ماند بسازند (۱۰) و اورا این قدرت بخشیده شد که بشکل آن حیوان جان بخشد تا که شکل آن حيوان تکلم نماید و امر کند که هر کس که شکل آن حیون ارا نپرستد گشته

هیچ

شود (١٦) و امورا بجائي ميرساند که همه را از کهتر و مهتر و غني و فقیر و آزاد و بنده نقشي بر دست راست یا بر پیشانی آنها بسازد (۱۷) و تا آنکه کس خرید و فروخت نتواند جز آن کس که نقش یا اسم حیوان یا عددِ اسمش را داشته باشد (۱۸) و در اینجا حکمتي است که صاحب فهم عدد حیوان را شمارد که عدد انسان است و عددش شش صد و شش است *

باب) چهاردهم مشتمل بر بیست آیه

شصت و

که ناگاه (1) و دیدم و چهل و چهار هزار که اسم پدرش را بر پیشانی خود ثبت نموده داشتند (۲) و آوازي را از آسمان شنیدم چون صداي آبهاي بسيار و چون صداي رعد بزرگ و شنيدم صداي بربط نوازان را که بربط هاي خود را مي نواختند و ميسرودند چون سرودِ تازد در نزدِ تخت و چهار حیوان و بزرگان هیچ کس آن سرود را نتوانست آموخت جز آن يك صد و چهل و چهار هزار کس که از زمین خریده شده بودند (۴) و اینها آنان اند که با زنان

بره بر کوه صیون ایستاده است و با وي بودند يك صد

(--)

و

ވ

آلوده نشدند باکره هستند و

و

اینها آنان اند که بره را پيروي مي نمايند بهر

جا که میرود و اینها از میان مردم خریده

(1)

[blocks in formation]

(ه) و در دهن آنها مکري یافت نشد چه پیش تختِ خدا بي عيب اند * و دیدم فرشته دیگر را که در فضاي آسمان طیران مینمود و داشت مژده ابدي را که تا ساکنان زمین را از هر صنف و قبیله و زبان و قومي را بآن ندا نماید (۷) و بآوازِ بلند مي گفت که از خدا بترسید و او را ستایش نمائید زانرو که رسید زمان عدالتش پس به پرستید آفریننده آسمان و زمین و دریا و چشمههاي آب را * (۸) و فرشته دیگر در عقب آمده گفت که خراب بابلون آن شهر عظیم خراب شد زانرو که از شراب غضب آلودهء زناي خود بهمه طوائف چشانید * (1) و فرشتهء سيومي در عقب آنها روان بود

شد

« PoprzedniaDalej »