نامهء اول پولس حواري به تِسلُنیقیان از صحفه ۴۱۹ تا ۴۲۵ مشتمل است بر پنج باب پولس حواري به يُسَلُنیقیان از صحفه ۴۲۵ تا ۴۲۸ مشتمل است نامه دویم پولس فيا برسه باب ވ نامه اول پولس حواري به تیمونیوس از صحفه ۴۲۹ تا ۴۳۶ مشتمل است بر شش باب نامهء ثانيء پولس حواري به تیمونیوس از صحفه ۱۴۳۶ تا ۴۴۱ مشتمل است بر چهار باب وں نامه پولس حواري به تیتس از صحفه ۴۴۲ تا ۱۴۴۵ مشتمل است برسه باب نامه پولس حواري به فلیمون از صحفه ۴۴۵ تا ۴۴۶ مشتمل است بر يك باب C نامه پولس حواري به عبریان از صحفه ۴۴۷ تا ۴۶۷ مشتمل است بر سیزده باب نامهء عام يعقوب حواري از صحفه ۴۶۸ تا ۴۷۵ مشتمل است بر پنج باب عام اول بطرس حواري از صحفه ۴۷۵ تا ۴۸۲ مشتمل است بر پنج باب نامهء نامه عام ثاني بطرس حواري از صحفه ۴۸۳ تا ۴۸۷ مشتمل است و بر سه باب نامه عام أول يوحنّاي حواري از صحفه ۴۸۰ تا ١٥١٥ مشتمل است بر پنج باب نامه دويمين يوحنای حواری از صحفه ۱۴۱۶ تا ۴۱۷ مشتمل است بريك باب نامهء سیومین يوحناي حواری از صحفه ۴۹۷ تا ۴۹۸ مشتمل است بريك باب نامهء عام يهوداه حواری از صحفه ۴۹۸ تا ۵۰۰ مشتمل است بر يك باب و کتاب مکاشفات یوحنّای البی از صحفه ۵۰۰ تا ۵۳۲ مشتمل است بر بیست و دو باب (۱) نسب نامه عيسي مسيح پسر داود پسر ابراهيم * (۲) * (۲) ابراهیم پدر وں اسحق و اسحق پدر یعقوب و یعقوب پدر یهوداه و برادران او بود (۳) و یهوداه پدر پرس و زرح بود از تامار و پرص پدرِ حِصْرُونَ و حِصْرُون پدرِ آرام . (ع) و آرام پدرِ عیناداب و عَمِیناداب پدرِ نَحْشون و نحشون پدر سلمون (ه) و سلمون ون کس پدر يشي وتر بوعز (1) اوریاه بود (۸) و آسا و وه وه است از راحاب و بوعز پدر عوبید است از روث و عوبید پدر و بِشَيْ پدرِ دأُودِ مَلِكَ * و داود مَلِكَ پدر سلیمان از وي که سلیمان پدرِ رحبعام و رِحبعام پدرِ آبِیاه و آبیاه پدرِ پدر شافاط و يهوشافاط پدر یورام و یورام پدرِ عوزياه (1) و عوزياه پدر یونام و یونام پدر آحاز و آحاز پدر حزقياه (۱۰) و حِزْقِیاه پدرِ مِنَسِه وں و منسه پدر پدر آمون و آمون پدر یوشیاه (۱۱) و یوشیاه پدرِ یکنیاه و برادرانش C وہ در زمان انتقال به بابل است (۱۲) و پس از انتقال به بابِل يَكُنْیاه پدر شِئلَتِي ئِيل و شِئلَتي لِيْل پدرِ زِربابل است (۱۳) و زربابل پدرِ آبیهود و ئیل ابیهود پدر الیاقیم و الیاقیم پدرِ عازور (۱۱۴) و عازور پدر صادوق و صادوق آکیم و آکیم پدر اليهود (۱۰) و اليهود پدرِ الْعَازار و الْعَازار پدرِ مَتَانَ متان پدر یعقوب (11) و یعقوب پدر یوسف شوهر مریم است که عيسي الموسوم بمسيح زاو زائیده شد (۱۷) پس تمام طبقات از ابراهیم تا داود چهارده طبقه باشد و از داود تا بزمان انتقال ببابل نیز چهارده طبقه و از زمان انتقال ببابل تا بمسیح چهارده طبقه (۱۸) و متولد شدن عيسيء مسیح باین طریق بوده است که چون مادر او مریم به یوسف منسوب شده وہ بود قبل از آنکه با هم آمده باشند یافته شد که از واسطهء روح القدس حامله اي وہ بود (۱۹) و از آنجا که شوهر او یوسف مردي بود عادل و نخواست که اورا عبرت نماید بخاطرش رسید که وي را به پنهاني رها کند (۲۰) و هم بر این اندیشه مي بود که فرشته از جانب خداوند خود را در خواب بر او نمود و گفت که یوسف پسر داود از گرفتن زن خود مریم مترس زیرا که آنچه در او موجود شده است از روح القدس است (۲۱) و او پسري خواهد زائید و تو اسمش را عيسي خواهی نهاد از آنجا که او قوم خود را از گناهان ایشان نجات خواهد داد (۲۲) و این همه براي آن واقع شد که کامل شود آنچه از خداوند بواسطه پیغمبر گفته شده بود که میگفت (۲۳) اينك دختر باکرهء آبستن خواهد شد و پسریرا خواهد زائید و نام او را عمانوئیل خواهد خواند که ترجمه اش این است که خدا با ماست (۲۴) پس یوسف از خواب بیدار شده آن چنان که فرشته خدا با و گفته بود رفتار نمود و زن خود را نزد خویش خواند * (٢٥) و با و نزدیکی نکرد تا آنکه پسر نخستین خودرا زائید پس او را عيسي نام نهاد * باب دویم مشتمل بر بیست و سه ون لله آية) (۱) و عيسي چون در بیت لحم یهودیه در زمان هیرودیس شاه زائیده شد ناگاه مجوسي چند از ناحیه مشرق باورشلیم آمده (۲) گفتند کجاست آن مولود که پادشاه یهود است زانکه ما ستاره او را در طرف مشرق دیده ایم و از بهیر که آنکه او را بپرستیم آمده ایم (۳) چون هیرودیس شاه این سخن را شنید 30 خود و همه گي اورشلیم با وي ترسان شدند (۱۴) پس همهء کاهنان بزرگ و نویسنده گان قوم را با هم خواند و از آنها استفسار کرد که مسیر مسلیم کجا زائیده در باید شد (ه) گفتندش در بَيْتِلِیمِ یهودیه از آنجا که از پیغمبر چنین وه نوشته شده است (1) و تو اي بيت لحم سر زمین یهوداه در میان بزرگان يهوداه كوچك نيستي زیرا که از میان تو پیشوائي خواهد آمد که مرقوم من اسرائیل را رعایت خواهد نمود (۷) آنگاه هیرودیس بپنهاني مجوسیان را نزد خویش خوانده زمان ظهور ستاه را از ایشان استفسار نمود (۸) پس ایشانرا W به بیت لحم فرستاده گفت بروید و از حالات آن طفل اطلاع تمام بهم رسانید و چون او را در یافته باشید مرا مطلع سازید تا من نیز آمده او را پرستش کنم (1) ایشان گفتهء پادشاه را شنیده رو براه نهادند و ناگاه ستاره که در ناحیه مشرق دیده بودند در پیش رویشان میرفت تا آنکه آمده برجائي که طفل بود ایستاده شد (۱۰) پس چون ستاره را دیده بودند در انتهاي غايت خرسند گشتند (۱۱) و داخل در خانه شده طفل را با مادر وي مريم يافتند پس بزمین افتاده او را سجود کردند و مخازن خود را گشوده از طلا و کندر و مرباو M ون پیشکش گذرانیدند (۱۲) و از آنجا که در خواب ملهم شده بودند که بنزد هیرودیس بازگشت نکنند پس از راه دیگر بوطن خود بر پس از راه دیگر بوطن خود برگشتند * (۱۳) و چون وه که بازگشت نموده بودند ناگاه فرشته خداوند خود را در خواب به یوسف نمود و گفت برخیز و طفل و مادرش را بگیر و بمصر فرار نما و در آنجا باش تا تورا خبر دهم زیرا که هیرودیس طفل را جستجو خواهد کرد تا او را بکشد (۱۴) پس برخاسته طفل و مادرش را شبانگاه برداشت و روانه بمصر شد 9 (10) تا وفات هیرودیس در آنجا مي بود تا کامل شود آنچه از خداوند بواسطه پیغمبر گفته شده بود که میگفت فرزند خود را از مصر طلب کرده ام * (١٦) و چون هیرودیس ملاحظه کرد که مجوسیان او را استهزا نموده بودند بشدت غضبناك شد پس فرستاده همه اطفال بيت لحم و همهء توابع آن را از دو ساله و کمتر از آن مقارن زماني که از مجوسیان بدقت آگاهي یافته بود بقتل رسانید (۱۷) آنگاه کامل شد آنچه از برمیاه پیغمبر گفته شده بود که میگفت (۱۸) در راماه آوازي شنيده شد از زاري و گریه و فغان |