آنها بیرون رفتند ناگاه گنگ دیوانه را بخدمتش آوردند (۳۳) و بعد از نمودن جن را گنگ گویا گردید و مجموع آن گروه تعجب نموده گفتند گاهي این چنین چیز در اسرائیل مشاهده نشده بود * (۳۴) لیکن فریسیان گفتند 2 که جنیان را بوساطت بزرگ اجنه اخراج مینماید * (٣٥) عيسي در تمامي شهرها و قراء سير مي نمود و در مجامع آنها تعلیم میداد و ندا بمزدهم ملكوت مي نمود و از هر مرض و هر رنجی که در خلق میبود شفا می بخشید (۳۶) و آن طوائف را ملاحظه فرموده بر ایشان ترحم مي نمود زانرو که مانند گوسفندان بیشبان ضعیف و پریشان بودند (۳۷) پس تلامیذ خویش را فرموده که زراعت بسیار است لیکن کارکننده گان کم اند (۳۸) پس خداوند کشت را استدعا نمائید تا کار کننده گان را در زراعت خود روانه نماید * باب دهم مشتمل بر چهل و دو آیه (1) پس دوازده شاگرد خود را طلب فرموده ایشانرا بر ارواح پلیده قدرت داد تا آنکه ایشانرا اخراج نمایند و اینکه از هر مرضي و رنجي شفا بخشند . (۳) و اینست اسماء آن دوازده خواري اول شمعون مسمي بطرس و برادرش * آندریاس و یعقوب ابنِ زِيدِي و برادرش يُوحَنا (7) فيليوس وبرتكم) و توما و متي که باج خواه بود و یعقوب ابن خلفا و لبي که به ندي ملقب است (۴) شمعون قنعني و يهوداه استخر بوطي که او را خیانت نمود : (ه) پس این دوازده نفر را عیسی روانه فرموده ایشان را گفت که از راه قبائل مروید و در هیچ شهري از شهرهاي سامريين داخل مشوید (1) بلکه سزاوار است که نزد گوسفندان گم شده خانه اسرائیل رفته باشید (ن) و در اثناء راه اعلام داده بگوئید که ملکوت آسمان نزديك است (۸) و بیماران را شفا بخشید و ابرص را طاهر سازید و مرده گانرا برخیزانید و جنیها را اخراج نمائید چنانچه بي تكلف يافته ايد بي تکلف ببخشید (1) و در کمر بند خود طلائی یا نقره يا نحاسي را ذخیره ننمائید (۱۰) و له بجهة سفر توشه داني و نه يك كس دو 44 پیراهن را و نه نعليني و نه عصائي را زیرا که مزدور مستحق خوراك خود است (۱۱) و در هر شهر یا قریه که داخل شوید تفحص نمائید که در آن کیست که قابلیت داشته باشد و در همان مکان باشید تا بیرون روید (۱۲) و چون بخانه داخل شوید بر آن سلام نمائید (۱۳) پس اگر آنخانه را قابلیت باشد سلام شما بر آن واقع شود و اگر استعداد ندارد سلام شما بسوي شما بازگشت نماید (۱۴) و چون کسي شما را قبول نکند و سخن شما را استماع ننماید چون از آنخانه یا شهر بیرون روید غبار قدمهاي خود را بر افشانید (۱٥) که بدرستی که بشما میگویم که در روز جزا احوال سر زمین سدوم و عموراه اسهل از این بلاد خواهد بود * (۱۶) اينك شما را چون گوسفندان بمیان گرگان میفرستم پس چون ماران دانا و چون كبوتران بي خدعه باشيد (۱۷) لیکن از مردم احتیاط نمائید که شما را در شوراها خواهند کشید و در شمارا میان مجامع خود شمارا تازیانه خواهند زد (۱۸) و در حضور أمرا و سلاطین بجهة خاطر من حاضر کرده خواهید شد تا بر آنها و بر قبائل شهادتي باشد (11) چون شما را حاضر نمایند متفکر مباشید که به چه نوع یا بچه لفظ تکلم نمائید زیرا که آنچه خواهید گفتن در همان ساعت بشما اعلام کرده خواهد شد (۲۰) از آنرو که شما متکلم نیستید بلکه روج والد شماست که شما تكلم مي نمايد (۲۱) می نماید (۲۱) پس برادر برادر را بمرگ .خواهد کشانید و پدر فرزند را و فرزند بر والدین خود برخاسته ایشان را مقتول خواهد ساخت (۲۲) و بجهة اسم من دشمني از همه خلق خواهید دید لیکن آنکه تا بآخر صبر نماید ناجي خواهد بود (۳۳) و چون در این شهر شما را زحمت دهند بديگري فرار نمائید بدرستی که شما را میگویم که شهرهای اسرائیل را تمام نخواهید نمود که فرزند انسان خواهد آمد (۲۴) نه شاگرد از معلم خود افضل است و نه خادم از مخدوم خویش اعلي (٢٥) شاگرد را کافي است که چون معلم خود گردد و ملازم چون مولاي خويش هرگاه که خداوند خانه را به بعلي بول مسمي Ay در نمودند بچندین مرتبه افزون اهل خانه اش را تسمیه خواهند نمود (۲۱) پس از آنها مترسید زیرا که هیچ پنهان نیست که آشکارا نخواهد گشت و هیچ مخفي که ظاهر نخواهد گردید (۲۷) هر چه در تاريكي بشما تكلم مي نمايم در روشنائی باز گوئید و آنچه را گوش داده بشنوید بر بامها ندا کنید (۲۸) و از آنها قادر نیستند هراسان مباشید نمایند و بر هلاك روح مي که جسم را تباه بلکه سزاوار است که از آنکس ترسید که قادر است بر هلاك نمودن روح و جسد در جهنم (۲۱) آیا كه دو کنجشك به يك فلس فروخته نمی شود و حال آنکه شما بي ارادهء پدر هيچ يك از آنها بر زمین نمي افتد من نیز شما (۳۰) و بدرستي كه تمامي موي سر شمرده شده است (۳۱) پس مخوف مباشید که از گنجشك هاي بسيار افضل میباشید (۳۲) پس هر که در خضور مردم مرا اقرار نماید من نیز در حضور پدر خود که در آسمان - است اورا اقرار خواهم نمود (۳) و هر کس که در حضور مردم مرا انکار نماید ویرا نزد پدر خود که در آسمان است انکار خواهم نمود (۴) تصور ننمائید که من بجرة نهادن صلح بر زمین آمده ام بجهة صلح نیامده ام بلكه بجهة نهادن شمشیر (۳۵) زیرا که بجهة تفرقه و مرد از پدر و دختر از مادر و عروس از مادر شوهر خود آمده ام (٣٦) و دشمنانِ شخص اهل خانهء اويند (۳۷) هر آنکو پدر یا مادر را زیاده از من دوست دارد مستحق من نیست و هر آنکو پسر یا دختر را ازید از من مهر ورزد قابل من نباشد (۳۸) و آنکو صلیب خود را بر نداشته بعقب من نیاید قابل من نیست (۳۱) آنکو حیات خویش را تحصيل نموده آنرا هلاک خواهد نمود و هر آنکو زنده گاني خود را بجهة من بر باد داده است آنرا خواهد یافت (۴۰) و هر آنکو شما را مي پزيرد مرا پزیرفته است و آنکه مرا پزیرفته است آنکس را پذیرفته است که مرا فرستاده است (۴۱) هر آنکس که نبي را باسمِ نبي قبول نماید اجر نبي را خواهد یافت و آنکه عادلي را بنام عادلی پزیرد مزد عادلی را خواهد گرفت (۱۴۲) بدرستي که هر آنکو آيه) به یکی از این اطفال کاسه آب سردي بجهة آشامیدن عطا نماید باسم شاگردي من بشما میگویم که بهنچ وجه بهینچ وجه اجر خود را ضائع نخواهد ساخت * باب یازدهم مشتمل برسي (۱) در هنگامي که عیسی فرمایش خود را بدوازده شاگرد خود تمام نمود . آنجا بجهة تعليم و موعظه نمودن در شهرهاي ايشان روانه گشت * (۲) و چونکه يحيي در زندان اعمال مسیح را شنید دو شخص از شاگردان خود را بنزد وي فرستاد (۳) ویرا گفت آیا که توئی آنکس که آمدنش ضروري بود یا منتظر ديگري باشيم (۴) عيسي آنها را جواب داده فرمود که بروید و از آنچه شنیده و دیده اید یحیی را مطلع گردانید (ه) که کوران روشن میگردند و شلها برفتار مي آيند و مبروصين طاهر میگردند و کران شنوا میگردند و مرده گان بر میخیزند و بي نوايان مژدهء انجيل مي يابند (1) و خوشا حال کسي که در باره یا نکوبد (۷) و چون آن دو نفر بیرون شتافتند عيسي در بارهء يحيي بـآن دربارهء جماعت آغاز سخن نموده گفت بسبب دیدن چه به بیابان رفته بودید آيا نيی را که از باد مي جنبد (۸) و بجهة مشاهدهء چه بیرون شتافتید آیا مردي را که بلباس نرم ملبس بود اینک آنان که لباس فاخر پوشیده اند در خانه سلاطین اند (۱) پس بهر تماشاي چه بیرون رفته اید آیا پيغمبريرا * من در بلي بشما میگویم بلکه از پیغمبر هم افضل (۱۰) زیرا که همین است که وي نوشته شده بود كه اينك من رسولِ خود را پيش روي تو ميفرستم که راه تورا در پیش روی تو درست نماید (۱۱) بدرستیکه بشما میگویم که نخاسته است لیکن آنکس از اولاد زنان بزگتري از يحييء تعمید دهنده بر که در ملکوت آسمان کوچکتر است بزرگتر است از وي (۱۲) و از يحييء تعمید دهنده تا حال مملکتِ آسمان مجبور است و ارباب جبرش مي نمایند (۱۳) زآنچه همه گيء انبیا و توریت نیز تا بظهور بزور اخذ يحيي خبر میدادند (۱۴) و هرگاه که قبول نمائید این ایلیاه است که مردم بجهت شما نواختیم آمدن وي ضروري بود (۱٥) و هر کس که گوش شنوا دارد بشنود (۱۶) پس این طبقه را بچه چیز تشبیه نمایم آن اطفال را مانند که در بازارها نشسته رفقای خویش را طلب نمایند (۱۷) و گویند که و رقص نگردید و بجهت شما نوحه گري کرديم و سینه نزديد (۱۸) زيرا يحيي که نه خورنده و نه آشامنده بود آمد گفتند که در او جني آمد گفتند که در او جني هست (۱۹) و فرزند انسان که خورنده و آشامنده رسید گویند اینست مردي اکول باده پرست و دوست عشاران و گناهکاران لیکن حکمت از اولاد خود مصفی میشود * (۲۰) پس بملامت نمودن اهل آن شهرها که بسياري از معجزات وي د آنها صادر شده بود آغاز نمود زیرا که توبه نکرده بودند (۲۱) که واي بر تو اي خورین و اف بر تو اي بيت صيدا زانرو که اگر آن اعمال قویده که در شما صادر گشت در صور و صیدون نمودار گشتي هر آينه از مدتي در پلاس و خاکستر توبه نمودندي (۳۲) لیکن بشما میگویم که بدرستي که در روز جزا بجهة صور صور و صیدون اسهل از آنچه بشما است خواهد بود (۳۳) تو اي كيرناحوم که تا کشیدهء بجهنم فرو خواهی شد زیرا که اگر آن اعمال قویه که د سر بفلك میان تو هویدا گردید در سدوم واقع میگشت هر آینه تا امروز استوار مي ماندي (۲۴) ليكن بشما میگویم که در روز جزا از براي سدوم اسهل خواهد بود تا از براي تو * (۲٥) و عیسی در آن زمان توجه فرموده گفت والدا خداوند آسمان و زمینا تو را ستایش مینمایم از آنکه این چیزها را از حکما و صاحبان فهم مستور و بکودکان ظاهر گردانيدي (۲۶) و بلی والدا زیرا که همین منظور نظر تو شده بود (۲۷) همه گی چیزها از پدر خود بمن تسلیم شده است. و غیر از پدر هیچ کس پسر را نمی شناسد و غیر از پسر یا آنکسی که میخواهد پسر که بوي ظاهر گرداند هیچ کس پدر را نمي يابد (۲۸) اي همه گيء زحمت کشان و گران باران نزد من آئید که من شما را براحت خواهم رسانید (۲۹) غل مرا بر خود گیرید و از من تعلیم گیرید زانرو که حلیم میباشم و در |